جدول جو
جدول جو

معنی ملامت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ملامت کردن
سرزنش کردن نکوهیدن: (و چون میل بخیر کند از میل بشر پشیمان شود و خویشتن را ملامت کند) (اوصاف الاشراف. 26)
تصویری از ملامت کردن
تصویر ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ملامت کردن
سرزنش کردن، نکوهیدن، شماتت کردن، نکوهش کردن، سرکوفت زدن، عتاب کردن
متضاد: تحسین کردن، ستایش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
کنایه از شور و غوغا کردن، هنگامه برپا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرامت کردن
تصویر کرامت کردن
عطا کردن آنکه قدر و مرتبت برتری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
پشیمان شدن: تازخون ریختن آن غمزه ندامت نکند کس بدردغم توفکرسلامت نکند. (امیرخسروظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
پتودن پایداری کردن ایستادگی کردن ایستادگی کردن پایداری کردن} امیر خراسان... بپاسخ گفت که کار ایشان زیادت از آن است که با ایشان مقاومت و مقاتلت توانیم کردن،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 15)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامت کشیدن
تصویر ملامت کشیدن
سرزنش کشیدن تحمل سرزنش کردن: (وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری است رنجیدن) (حافظ. 271)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملازم کردن
تصویر ملازم کردن
همواره همراه و ندیم کسی کردن شخصی را: (چون مجلس باخر رسید و مستان عزم شبستان کردند سلطان از زبان خود کسی را ملازم قیصر کرد و جهت احتیاط را فرمود که با او رسوم چرب زبانی و آداب نیکو محضری ممهد دارند) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 27)، همیشه در جایی مقیم ساختن، نوکر کسی کردن، مواظب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسامحت کردن
تصویر مسامحت کردن
مسامحه کردن: در تقریر آن مواضع مسامحت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساحت کردن
تصویر مساحت کردن
اندازه کردن اندازه گرفتن پیمودن اندازه گرفتن و پیمودن زمینی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرحمت کردن
تصویر مرحمت کردن
دهش کردن، مهر کردن لطف کردن التفات کردن، عطا کردن دادن: (بزرگتر بکوچکتر) : وجهی به... مرحمت کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را: (ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد ناخوش میشد) (دهخدا. چرند و پرند. 130)
فرهنگ لغت هوشیار
هنگامه کردن شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن: قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرامت کردن
تصویر غرامت کردن
تاوان گرفتن غرامت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوت کردن
تصویر تلاوت کردن
خواندن قرائت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امامت کردن
تصویر امامت کردن
پیشوایی کردن، پیشنمازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقامت کردن
تصویر اقامت کردن
ماندن ماندگار شدن درنگ کردن متوقف شدن آرام گرفتن بجای ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلالت کردن
تصویر دلالت کردن
راهنمایی ره نمودن، رساندن راهبر بودن، ثابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاغت کردن
تصویر بلاغت کردن
ریش بر آوردن بالیده شدن بالغ شدن کودک: (چون بریش آمد و بلاغت کرد مردم آمیز و مهر جوی بود) (سعدی) بالغ شدن طفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
((~. کَ دَ))
هنگامه به پا کردن، کار بزرگ کردن
فرهنگ فارسی معین
همراهی کردن، ملازمه کردن، دمخور بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مزاحمت کردن
تصویر مزاحمت کردن
Bother, Heckle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
Encounter, Meet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملایم کردن
تصویر ملایم کردن
Mellow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
Balk, Resist, Withstand
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزاحمت کردن
تصویر مزاحمت کردن
incomodar, interromper
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملایم کردن
تصویر ملایم کردن
suavizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
encontrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
recusar, resistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مزاحمت کردن
تصویر مزاحمت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مزاحمت کردن
تصویر مزاحمت کردن
przeszkadzać, przerywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملایم کردن
تصویر ملایم کردن
złagodzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
spotkać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
odmawiać, opierać się, wytrzymywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مزاحمت کردن
تصویر مزاحمت کردن
беспокоить , перебивать
دیکشنری فارسی به روسی